loading...
ison9.rozblog.ir
mamad بازدید : 54 جمعه 19 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

 

بروس لی

 

 

 

 

 

بروس لی

Brucelee.jpg
بروس لی

زمینه فعالیت

استاد هنرهای رزمی، بازیگر فیلم‌های رزمی

ملیت

امریکایی-چینی

تولد

۲۷نوامبر۱۹۴۰ (میلادی)
چیناتون سانفرانسیسکو

والدین

لی هو چون
گریس هو

مرگ

۲۰ژوئیه۱۹۷۳ (۳۲سال)
هنگ کنگ

مدفن

سیاتل آمریکا

نام(های)
دیگر

جون فان

پیشه

استاد هنرهای رزمی، بازیگر، فیلسوف، کارگردان، مبدع جیت کاندو

شریک(های)
زندگی

لیندا اِمِری

فرزندان

براندون , شانون

 

mamad بازدید : 47 سه شنبه 17 دی 1392 نظرات (0)
افزایش امتیاز این مطلب
کاهش امتیاز این مطلب
امتیاز : 3

حاتم طايی را گفتند: از تو بزرگ همت تر در جهان ديده ای يا شنيده ای ؟ گفت : بلی ، روزی چهل شتر قربان کرده بودم امرای عرب را ، پس به گوشه صحرا به حاجتی برون رفته بودم ، خارکنی را ديدم پشته فراهم آورده . گفتمش : به مهمانی حاتم چرا نروی که خلقی بر سماط او گرد آمده اند ؟

گفت :

هر كه نان از عمل خويش خورد

منت حاتم طائى نبرد

من او را به همت و جوانمردی از خود برتر ديدم .

mamad بازدید : 49 سه شنبه 17 دی 1392 نظرات (0)

 

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به: ناوبری، جستجو

هرم سلسله مراتب نیازهای مزلو یا به طور خلاصه هرم مزلو، نظریه آبراهام مزلو نظریه‌ پرداز کلاسیک مدیریت، در مورد نیازهای اساسی انسان است. این نظریه در میان بینش‌ های حاصل از جنبش روابط انسانی در مدیریت مقارن با دوران رکود اقتصادی بزرگ غرب از اهمیت ویژه برخوردار بوده و نظریه‌ای بنیادین محسوب می‌شود. این نظریه از نظریه‌های محتوایی در مورد انگیزش به شمار می‌آید. نظریه‌ های محتوایی چیستی رفتارهای برانگیخته را شرح می‌دهند و به طور عمده با آنچه در درون فرد یا محیطش می‌گذرد و به رفتار فرد نیرو بخشیده سرو کار دارد؛ به عبارت دیگر این نظریه‌ها، به مدیر نسبت به نیازهای کارکنانش بینش می‌دهند و به او کمک می‌کنند تا بداند کارکنان به چه چیزهایی به عنوان پاداش کار یا ارضا کننده‌ بها می‌دهند؛ در حالیکه نظریه‌های فراگردی چگونگی و چرایی برانگیختگی افراد را توصیف می‌کنند.[۱] به اعتقاد مزلو نیازهای آدمی از یک سلسله مراتب برخوردارند که رفتار افراد در لحظات خاص تحت تأثیر شدیدترین نیاز قرار می‌گیرد. هنگامی که ارضای نیازها آغاز می‌شود، تغییری که در انگیزش فرد رخ خواهد داد بدین گونه است که به جای نیازهای قبل، سطح دیگری از نیاز، اهمیت یافته و محرک رفتار خواهد شد. نیازها به همین ترتیب تا پایان سلسله مراتب نیازها اوج گرفته و پس از ارضاء، فروکش کرده و نوبت به دیگری می‌سپارند.

 

mamad بازدید : 34 سه شنبه 17 دی 1392 نظرات (0)

 

ورزش

مهاجمان دوتیم در حالی که به طور مرتب کلمه «کبدی کبدی» را تکرار می کنند با انجام حرکات حمله و دفاع و جابه جایی سعی می کنند با لمس یا گرفتن یار تیم مقابل بتوانند به بالاترین امتیاز دست یابند. تعویض در این بازی محدودیت ندارد. در صورت تساوی دو تیم در وقت قانونی، پنج حمله از سوی دو تیم انجام می شود و اگر باز هم مساوی شدند، حمله یک به یک پیگیری می شود.

در طول بازی باید کلمه کبدی با صدای بلند و واضح از سوی بازیکن مهاجم تکرار شود. بطوری که قطع کردن کلمه (کبدی کبدی) یا نفس گیری در بازی به معنی قطع کردن محسوب می شود و مهاجم باید تا زمان برگشت به زمین خود آن را بگوید. نحوه کسب امتیاز هم بدین صورت است که اگر مهاجم با حریف یا حریف با مهاجم تماس پیدا کند و مهاجم به زمین خود برگردد، امتیاز کسب می شود. ولی اگر حریفان مهاجم رانگه دارند و در زمین خود متوقف کنند و اجازه رسیدن مهاجم به زمین خودش را ندهند مهاجم یک امتیاز از دست می دهد.

بازی کبدی دارای خطوطی در زمین و قوانینی خاص است که در طول بازی باید رعایت شود. تیم ها به نوبت " مهاجم" را در طول خط مانع نیمه زمین ارسال نموده و تیمی که بیشترین امتیاز را در پایان بازی بدست آورده باشد برنده اعلام میشود. لازمه این ورزش واکنش سریع، ظرفیت ایده‌آل مربوط به جهاز تنقسی، هماهنگی عضلات و قابلیت بازتابی بازیکنان می باشد.[۱]

ورزش کبدی اصالتاً یک رشته هندی الاصل می‌باشد ودر بازیهای المپیک سال ۱۹۳۶ به عنوان یک رشته نمایشی در المپیک برلین به نمایش درآمد. همچنین رشته کبدی در بازیهای آسیایی چین ۱۹۹۰ گنجانده شد واز همان زمان به عنوان یکی از رشته‌های رسمی بازیهای آسیایی در برنامه بازی‌ها وجود داشته‌است.

ایران

این بازی در گیلان شیرین دودو و در خراسان، گلستان و مازندران و گلپایگان زو و در خوزستان بازی اش تی تی ودر سیستان کبدی نامیده می‌شود.

تشکیلات این رشته ورزشی از سال ۱۳۷۵ با عنوان انجمن کبدی (فدراسیون ورزشهای همگانی) شروع به فعالیت نمود و برای اولین بار در سال ۱۳۸۱ در مسابقات قهرمانی آسیا-مردان-شرکت و به مقام سوم این دوره از مسابقات نائل آمدودرسال ۸۲ موفق به کسب مقام اول آسیا در رده جوانان وبزرگسالان ودرسال ۸۳ با کسب نایب قهرمانی جهان مدالهای پرارزشی رابه ارمغان آوردوباتوجه به ضرورت وصلاحدید مسئولان محترم سازمان تربیت بدنی در تاریخ ۸/۴/۸۴ باتشکیل مجمع عمومی تحت عنوان فدراسیون کبدی جمهوری اسلامی ایران عملاً شروع به فعالیت نمود.

در سال ۱۳۸۹ تیم ملی ایران در بازیهای المپیک آسیایی نیز مقام دوم آسیا را کسب نمود.

ورزش کبدی در آسیا

کبدی از مسابقات آسیایی سال ۱۹۸۲ به صورت نمایشی وپس از آن جزء مسابقات رسمی بازیهای آسیایی قرار گرفت.

ورزش کبدی همچنین درهند و پاکستان نیز طرفداران زیادی دارد.

قوانین و مقررات ورزش کبدی

  1. هر تیم شامل ۱۲ بازیکن (۷نفربازیکن اصلی و ۵ نفربازیکن ذخیره) می‌باشد.

کبدی سالنی ۷ بازیکن (۵ بازیکن اصلی و ۲ ذخیره) کبدی ساحلی ۶ نفره (۴ بازیکن اصلی و ۲ ذخیره)

  1. تعویض دربازی درمواقع تایم اوت پزشکی (وقت استراحت) مجاز می‌باشد و محدودیت تعویض وجود ندارد و در زمانی می توان تعویض را انجام داد تایم اوت تیمتان باشد
  2. وقت بازی ۲ وقت ۲۰ دقیقه می‌باشد ودرصورت تساوی دوتیم درپایان وقت قانونی پنج حمله از سوی دو تیم واگر باز هم مساوی شدند حمله یک به یک پیگیری می‌شود. تا تیم برنده مشخص گردد.
  3. وقت استراحت بین دو نیمه، ۵ دقیقه می‌باشد.

بازی زو

بازی زو همان ورزش کبدی است که از زمان‌های قدیم در ایران وجود داشته ولی بیشتر به صورت بازی کودکان بود تا ورزش رسمی روش بازی به این صورت است که افراد به ۲ گروه تقسیم می‌شوند. به ترتیب در هر ۲ گروه انتخاب شده و با گفتن کلمه زوووووووو می‌روند و یکی از افراد گروه مقابل را می‌گیرد.

ابتدا افراد به دو گروه هفت نفره تقسیم می‌شوند و یک گروه گرگ و دیگری بره می‌شود. آن گاه یکی از گرگ‌ها می‌گوید زووو و به یکی از بره‌ها دست می‌زند اگر بره‌ها گرگ را تا زمانی که صدای زویش بند بیاید بتوانند نگه دارند آن گرگ یکی از بره‌ها می‌شود.

mamad بازدید : 42 سه شنبه 17 دی 1392 نظرات (0)

تاریخچه

تاریخ ساخت دیوار چین به قرن ۹ قبل از میلاد باز می‌گردد. حکومت وقت چین برای جلوگیری از حملات ملیت‌های شمالی، برجهای آتش برای خبر رسانی و یا قلعه‌های مرزی برای حصول اطلاعات دشمن را در ارتباط با دیوار و بر روی آن ایجاد کرد. در دوره حکمرانی سلسله‌های بهار و پاییز و کشورهای جنگجو، میان دوک‌ها جنگ بر پا شد و کشورها با استفاده از کوه‌های مرزی به ساخت دیوار پرداختند تا سال ۲۲۱ قبل از میلاد، امپراتور چین شی هوان پس از به وحدت رساندن چین، دیوارهای دوک‌ها را به هم متصل کرد که به صورت دیوار بزرگ در مرزهای شمالی بر روی کوه‌ها در آمد. او می‌خواست با این کار از حملات دشمن به مراتع شمالی جلوگیری کند.

در این زمان طول دیوار چین به ۵۰۰۰ کیلومتر می‌رسید. در سلسله خان پس از سلسله چین طول دیوار به ۱۰ هزار کیلومتر رسید. در تاریخ دو هزار و اندی ساله چین، حکمرانان دوران مختلف به ساخت دیوار چین پرداختند. تا اینکه طول دیوار به ۵۰ هزار کیلومتر رسید. این میزان معادل گردش به دور کره زمین است.

تصویری از دیوار چین در سال ۱۹۰۷ (میلادی)

دیواری که امروزه قابل مشاهده است، دیوار متعلق به سلسله مینگ (۱۳۶۸ – ۱۶۴۴ میلادی) است از غرب به دروازه «جایو گوان» در استان گانسو چین و از شرق به ساحل رود یالو جیان در استان لیائونینگ در شمال شرقی چین منتهی می‌شود و درمیان آن ۹ استان، شهر و ناحیه خود مختار به طول ۷۳۰۰ کیلومتر وجود دارد و مردم آنرا دیوار طولانی می‌نامند.

دیوار چین به عنوان پروژه تدافعی بر روی کوه‌ها ساخته می‌شد از بیابان‌ها مراتع و لجنزارها عبور می‌کرد. کارگران طبق عوارض زمینی، ساختار متفاوتی برای ایجاد دیوار در نظر گرفتند که درایت و عقل نیاکان چین را نشان می‌دهد. دیوار بر مسیر کوه‌های پر فراز و نشیب امتداد یافته‌است. در بیرون دیوار پرتگاه‌های بلند دیده می‌شود. در واقع کوه و دیوار به یکدیگر پیوند خورده‌اند. لذا دشمن به هیچ وجه قادر به نفوذ به این دیوار نبود. دیوار چین معمولاً با آجرهای بزرگ و سنگ مستطیل ساخته شده و در وسط ان خاک و خرده سنگ ریخته شده و ارتفاع ان ۱۰ متر است در پهنای دیوار برای عبور چهار اسب کافی است و در یک ردیف عرض آن ۴-۵ متر است تا در زمان انتقال غلات و سلاحها مشکلی ایجاد نشود. طرف درونی دیوار، نرده سنگی و در وجود دارد که به آسانی حرکت می‌کند. در فاصله معیینی سکوی دیواری و یا برج آتش برای خبررسانی ساخته شده‌است. سکوی دیواری برای ذخیره سلاحها و غلات و استراحت سربازان است و در جنگ مخفیگاه بوده‌است. هنگامی که دشمن دست به حمله می‌زد برج‌های آتش روشن می‌کردند و سراسر کشور از حمله آگاه می‌شدند. اکنون مقاومت دیوار چین به عنوان یک مانع نظامی از بین رفته‌است. اما زیبایی معماری مخصوص آن دیدنی است. زیبایی دیوار چین پر ابهت، و باعظمت است. از دور دیواری بلند و پر پیچ و خم بر روی کوه‌ها همانند اژدهایی در حال حرکت به چشم می‌خورد و صحنه‌ای شکوهمند ایجاد شده‌است. از نزدیک، دروازه‌های پر ابهت، دیوارها، سکوهای دیوار ی، برج‌های دیده بانی، برج‌های آتش هماهنگ با عوارض زمینی آکنده از دلربایی هنری است. دیوار چین دارای اهمیت تاریخی و فرهنگی و ارزش دیدنی است. چینی‌ها می‌گویند «کسی که به دیوار چین صعود نکرده باشد، قهرمان نیست».

علت ساخت دیوار بزرگ چین

این دیوار بزرگ را برای حفاظت چین در مقابل مهاجمان مغول ساختند. تقریبا در سال ۲۴۶ قبل از میلاد، چین را به ایالت کوچکی تقسیم کردند. پادشاه شی هوانگ تی (shin huang TI) قسمت‌های مختلف چین را با هم متحد ساخت. در شمال این امپراطوری مغول‌ها زندگی می‌کردند. از ترس اینکه مبادا آنها در هر زمان به چین حمله‌ور شوند، پادشاه برای حفاظت کشور در مقابل خطر دستور داد تا دیوار بزرگ چین را بنا کنند.بنابراین دیواری ساختند که از شای کوان (shahi kuan) در خلیج پوای (pohai) شروع شده و به چایکومان (chai kuman) در کانسو (kansu) می‌رسید. سربازان گشتی از طریق جاده‌ای که در امتداد دیوار بود علامتهایی را به سرعت ارسال می‌کردند.

هیچ کدام از پادشاهان با ساخت دیوار به هدف خود نرسیدند. چون دیوار در جاهای زیادی شکست و مغولها فرصت یورش به چین را پیدا کردند. ممکن بود ساختن دیوار بزرگ هرگز عملی نشود، اما آنها توانستند آن را بسازند. دیوار بزرگ چین یکی از معدود ساخته‌های دست بشری است که از ماه نمایان است.[۱]

گردشگری

گردشگران چینی و خارجی از پیمودن دیوار احساس افتخار می‌کنند. حتی سران بسیاری کشورهای خارجی نیز فرصت دیدار از این اثر بزرگ را از دست نمی‌دهند.

برخی از بخش‌های دیوار چین بخوبی حفظ شده‌است از جمله دیوار «بادلینگ» در نزدیکی بیجنیگ دیوار «سی ما تای»، دیوار «موتیان یو»، دروازه‌شان حای گوان در انتهای شرقی دیوار چین است که نخستین دروازه چین نامیده می‌شود و دروازه «جایوگوان» در انتهای غرب در گان سو، این بخش‌ها همچنین از مکان‌های بسیار مشهور و دیدنی دیوار است و گردشگران زیادی در تمام سال از آنها بازدید می‌کنند.

دیوار چین تجسم درایت و رنج و زحمت میلیونها چینی در دوره باستان چین است. این اثر پس ازهزاران سال از بین نرفته و دارای دلربایی فناناپذیر و سمبل روحیه ملیت چین است. سال ۱۹۸۷ میلادی دیوار چین به عنوان «سمبل ملیت چین» در فهرست میراث جهانی ثبت شد.

تصورات اشتباه

یک تصویر ماهواره‌ای از یک قسمت از دیوار چین، که به صورت قطری از پایین سمت چپ به بالا سمت راست کشیده شده‌است (با رودخانه‌ای که از بالا سمت چپ به پایین سمت راست کشیده شده اشتباه نشود. (ناحیه ثبت شده ۱۲×۱۲ کیلومتر است)

این ادعا که این دیوار تنها پدیده انسانی است که از فضا قابل رویت می‌باشد، بارها تکذیب شده‌است ولی هنوز در باور عوام جا دارد.[۲] در واقع بسیاری از پدیده‌های انسان‌ساز، به خصوص در نور شب از فضا قابل رویت هستند اما تشخیص دیوار چین با چشم غیر مسلح از هر نقطه‌ای در مدار زمین کاملاً غیرممکن است.[۳]

هیچ‌کدام از فضانوردان آپولو این ادعا را مطرح نکرده‌اند و حتی فضانوردانی که در مدار زمین می‌چرخند نیز به سختی می‌توانند چنین ادعایی مطرح سازند. گفته می‌شود که این تصور چند دهه قبل از اولین فرود بر سطح ماه توسط ریچارد هالیبرتون مطرح گردیده‌است. از یکی از فضانوردان نقل شده‌است که "دیوار چین از ارتفاع حدود ۱۸۰ مایلی ناپدید می‌شود."[۴]

نگارخانه

mamad بازدید : 40 سه شنبه 17 دی 1392 نظرات (0)

قرآن

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به: ناوبری، جستجو
قرآن
BM Quran.JPG
نسخه‌ای از قرآن، قرن پنجم قمری به خط کوفی (موزه بریتانیا)

مشخصات


عنوان: کتاب آسمانی دین اسلام
لقبها: قرآن کریم، قرآن مجید
نام‌های مشهور: قرآن، فرقان، کتاب ...
تعداد جزوها : ۳۰ جزء
تعداد سوره‌ها : ۱۱۴ سوره
تعداد آیه‌ها : ۶۲۳۶ آیه

قرآن کتاب آسمانی دین اسلام است. به باور مسلمانان قرآن به صورت وحی از سوی خداوند نازل گردیده و «معجزه محمد» و یکی از موارد اشاره شده در حدیث ثقلین است. در باور مسلمانان، این کتاب در یک دورهٔ ۲۳ ساله از جانب خدا و از طریق جبرئیل بر محمد، که او را آخرین پیامبر می‌خوانند، فروفرستاده شده‌است.
قرآن دارای دو ویژگی خاص است: یکی این که از جانب خدا بر محمد امین نازل شده و دیگری این که جنبه خارق‌العاده بودن و معجزه بودن در آن رعایت شده است. بنابراین تمام آن چه بر محمد امین نازل شده (وحی)، قرآن نیست، بلکه بخشی از آن به نام حدیث قدسی شناخته می‌شود که از جانب پروردگار آمده اما از ادبیات خارق‌العاده‌ای برخوردار نیست.[۱]
قرآن دارای ۳۰ جزء، ۱۱۴ سوره و ۶۲۳۶(عدد کوفی)=۶۲۲۶(عدد شامی)=۶۲۱۴(عدد مدنی)=۶۲۰۴(عدد بصری) آیه است

تصویر سوره فاتحه. خطاط حتات عزیز افندی (۱۹۳۴)

به باور کسانی که به فرازمینی بودن این کتاب اعتقاد دارند «قرآن رساترین بیان است و از نظر موسیقی و وزن لفظی، در لغات و جملاتش نشانه‌های وحیانی ربانی مشهود است. وزنش نه وزن شعر است نه نثر، بلکه هر دو و برتر از هر دو است، در حدّی که در توان غیر خدا نیست، وزن و لفظ آن به گونه‌ای تناسب و انسجام با معنا دارد که گوئی معناهایش در آن تجسم یافته است.»[۲]

مسلمانان قرآن را کتاب مقدس دین خود می‌دانند و از آن با افزودن القابی چون «کریم» و «مجید» یاد می‌کنند. قرآن، خود را به نام‌های «لوح حفاظت‌شده» ((به عربی: «اللَوح المحفوظ»)[۳])، ذکر و فرقان می‌خواند..

ریشه یابی واژه قرآن

واژه قرآن ۷۰ بار در کتاب قرآن بکار رفته است. گفتارهای مختلف در معنی و ریشه یابی واژه قرآن عبارتند از:

  1. قرآن اسم خاص کتاب مسلمانان و لفظی جامد است (شافعی).
  2. قرآن هم ریشه با قرینه و معنای آن، همانند بودن آیاتش با یکدیگر است (فراء).
  3. قرآن مشتق از قرن است; زیرا آیات و سوره‌های آن مقرون به یکدیگرند (اشعری و جمعی دیگر).
  4. قرآن کلمه‌ای است مهموز و از قرء به معنای جمع آوری، مشتق شده است; زیرا گردآورنده دستاوردهای کتب آسمانی گذشته است.گفته شده«قرآن» از ریشهٔ «قرء» گرفته شده‌است، و در واژه به معنی «جمع نمودن، فراهم آوردن، سال و همچنین خواندن» است. در سوره علق به این معنی اشاره می‌شود.(ابن اثیر و زجاج).
  5. قرآن کلمه‌ای است مهموز و از قرا به معنای تلاوت و قرائت گرفته شده است. (کیانی و جمعی دیگر).
  6. قرآن ریشه عربی ندارداز واژه سریانی کرانا به معنی درس گرفته شده است.(بیشتر لغت شناسان غربی. فرهنگ ریشه یابی) اگر کرانا به معنی درس و خواندن باشد پس می‌توان گفت قراء نیز از همان واژه سریانی اخذ شده است. بریتانیکا- بریتانیکا "[۱] - [۲]

نام‌های قرآن

اسامی قرآن، از جمله امتیازاتش این است که چه اسم‌های خود قرآن و چه اسم‌هایی که قرآن برای اشخاص یا برای بلاد معین کرده‌است، دارای معانی خاص و مناسب با مسمّایش می‌باشد. برخلاف اسمایی که صرفاً از نظر لفظی اسم است ولی از نظر معنوی اسم نیست. چون اسم به معنای علامت است. علامت یا یک بعدی است مثل زید، که فلان شخص است، اما معنای زیدیّت در او اصلاً مطرح نیست. گاهی اوقات، هم از نظر لفظی اسم است و هم از نظر معنوی، مثل الله، اِله، رحمن، رحیم، اسماء ذات، اسماء صفات، اسماء فعل که تماماً هم از نظر لفظی، اشاره و علامت است و هم از نظر معنوی. سایر اسماء قرآن ـ که حدود چهل اسم در قرآن آمده ـ همه چنین است. از جمله:کتاب، قرآن، فرقان، مبین، بیان، تبیان، برهان، عظیم، عزیز، کریم، صراط مستقیم، حکم، ذکر، موعظه، نور، روح، مبارک، نعمت، بصائر، رحمت، حق، فصل، هادی، شفا، هدی، تنزیل، مُهین، قیّوم، بشیر، نذیر، حدیث، نجوم، حبل، مثانی و [۳][۴]

قرآن خاتم کتب آسمانی

قرآن در چند آیه، خود را خاتم کتب آسمانی معرفی کرده و نزول کتاب آسمانی را پس از خود رد می‌کند[۵]:

وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ صِدْقًا وَعَدْلًا ۚ لَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِهِ ۚ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ(سوره انعام-۱۱۵). [۶] یعنی: و سخن پروردگارت [: قرآن] در حال راستی و عدالت، تمام شده‌است، و هیچ تغییر دهنده‌ای (حتی خدا) برای کلمات او نیست، و او بسی شنوای بسیار دانا است.[۷]

محمد صادقی تهرانی در تفسیر ترجمان فرقان آورده‌است:[۸]

عبارت «و تمّت کلمة ربّک صدقاً و عدلاً»، آیات صدق و عدلِ آسمانی را که راهنمای راستی و عدالت است با نزول قرآن پایان یافته معرفی کرد. در نتیجه آنچه را که پس از قرآن به نام کتاب آسمانی خوانده شود کذب و ظلم خوانده‌است. عبارت «و هو السّمیع العلیم» اشاره به این است که پروردگار، یاوه‌گوئی‌ها و گزافگویی‌های مدعیان کتابِ آسمانی پس از قرآن را می‌شنود و به انحراف و عجز آنان آگاه است.

همچنین، محمد حسین طباطبایی می‌گوید:[۹]

مراد از تمامیت کلمه - و خدا بهتر می‌داند - این است که این کلمه یعنی ظهور دعوت اسلامی با نبوت محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) و نزول قرآن که مافوق همه کتابهای آسمانی است پس از آنکه روزگاری دراز در مسیر تدریجی نبوتی پس از نبوت دیگر و شریعتی پس از شریعت دیگر سیر می‌کرد به مرتبه ثبوت رسیده در قرارگاه تحقق قرار گرفت.

قرآن در جایی دیگر می گوید: اتْلُ ما أُوحِی إِلَیکَ مِنْ کِتابِ رَبِّکَ لا مُبَدِّلَ لِکَلِماتِهِ وَ لَنْ تَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَداً. [۱۰] یعنی: آنچه را که از کتاب پروردگارت، سویت وحی شده (برایشان) بخوان و پیروی کن. کلمات آن [: خدا و قرآن] را هیچ تبدیل کننده‌ای نیست. جز او [: خدا و کتابش] هرگز پایگاه و پناهگاهی (وحیانی) نتوانی یافت.[۱۱]

آیه فوق با لفظ «لن» که در زبان عربی برای نفی ابدی استعمال می‌شود ابدیت قرآن را اثبات می‌کند و آن را تا انقراض بشریت به طور انحصار، هادی و پناه ره گم کردگان معرفی نموده‌است. به علاوه در سوره فصّلت، سخن از حاکمیت و غلبه کلّی قرآن بر عموم کتب پیامبران است:[۱۲]

إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِالذِّکْرِ لَمَّا جاءَهُمْ وَ إِنَّهُ لَکِتابٌ عَزِیزٌ (۴۱) لا یأْتِیهِ الْباطِلُ مِنْ بَینِ یدَیهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِیلٌ مِنْ حَکِیمٍ حَمِیدٍ (۴۲). [۱۳] یعنی: کسانی که به این یادواره [: قرآن] -چون بدیشان رسید- کفر ورزیدند(به کیفر خود می‌رسند) و براستی این کتابی است عزیز [: چیره(علیه معارضان)] (۴۱). از پیش رویش و از پشت (سرش) باطل سویش نیاید؛ فرو فرستاده‌ای پیاپی از حکیمی بسی ستوده‌است (۴۲).[۱۴]

در سوره نحل، قرآن با تبیان کل شیء بودن توصیف شده: نَزَّلْنا عَلَیکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیءٍ وَ هُدیً وَ رَحْمَةً وَ بُشْری لِلْمُسْلِمِین. [۱۵] یعنی: این کتابی را به تدریج بر تو فرو فرستادیم در حالی که برای هر چیزی روشنگر است، و (نیز) هدایت و رحمت و بشارت برای ایمان آورندگان است (۸۹).[۱۶]

و با عبارت دیگر: ما فَرَّطْنا فِی الْکِتابِ مِنْ شَیء. [۱۷] یعنی: ما هیچ چیزی را در کتاب (تکوین و تشریع) فروگذار نکردیم (۳۸).[۱۸]

و نیز: وَ لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ إِلَّا فِی کِتابٍ مُبِین. [۱۹] یعنی: و هیچ تر و خشکی نیست، مگر اینکه در کتابی روشنگر ثبت است(۵۹).[۲۰]

علی بن ابی طالب نیز با اشاره به خاتمیت قرآن [۲۱] می‌فرماید: کِتَابُ اللَّهِ بَینَ أَظْهُرِکُمْ نَاطِقٌ لَا یعْیا لِسَانُهُ وَ بَیتٌ لَا تُهْدَمُ أَرْکَانُهُ وَ عِزٌّ لَا تُهْزَمُ أَعْوَانُهُ. [۲۲] یعنی: کتاب خدا در برابر شما است، این کتاب گوینده‌ای است که هیچگاه از تکلم باز نمی‌ایستد (تا انقراض جهان رهبر آدمیان است[۲۳]) و خانه‌ای است که پایه‌هایش ویران ناشدنی است و عزت و عظمتی است (برای انسانیت) و غلبه و سیطره‌ای است بر عموم کتب که هیچگاه یارانش مغلوب و منکوب نمی‌گردند.

و نیز: وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ لَیسَ عَلَی أَحَدٍ بَعْدَ الْقُرْآنِ مِنْ فَاقَةٍ وَ لَا لِأَحَدٍ قَبْلَ الْقُرْآنِ مِنْ غِنًی. [۲۴] یعنی: این بدانید که پس از تابش انوار هدایت قرآن هرگز هیچکس به کتاب و قانوان دیگری نیاز ندارد و به جز قرآن قانون دیگری نیست که نیازمندیهای دینی و روحانی را رفع کند.[۲۵][۲۶]

و نیز: بِکِتَابِ اللَّهِ فَإِنَّهُ الْحَبْلُ الْمَتِینُ وَ النُّورُ الْمُبِینُ وَ... لَا یعْوَجُّ فَیقَامَ وَ لَا یزِیغُ فَیسْتَعْتَب. [۲۷] یعنی: بر شما باد که فقط[۲۸] به کتاب الله (قرآن) تمسّک جوئید که پیوندی است متین و ناگسستنی میان خدا و بندگان. نوری است که حقایق را آشکار می‌کند، کجی در آن نیست تا نیازی به تصحیح داشته باشد. انحرافی در آن راه ندارد تا مورد عتاب و سرزنش قرار گیرد.}}.[۲۹]

ساختار

ساختار اصلی قرآن -توقیفی- شامل؛ سوره (114 سوره) و بصورت خردتر، آیه (کلا 6236 آیه) می باشد و مشهورترین ساختار قراردادی با حفظ تناسب تقسیم قرآن به سی جزء مساوی از نظر حجم می باشد.

سوره

نوشتار اصلی: سوره

سوره در واژه به معنای «بُریده شده» است و در اصطلاح واحدی است دربرگیرندهٔ گروهی مستقل از آیات قرآن که مَطلَع «بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم» و مقطعی دارد. به اعتقاد شیعیان هر سورهٔ قرآن - جز سورهٔ توبه - با آیه «به نام خداوند بخشندهٔ مهربان» آغاز می‌شود. اهل سنت «بسم‌الله» را جزء سوره نمی‌دانند. در قرآن کلمهٔ «سوره» به همین معنا به کار رفته‌است؛ مانند در آیهٔ تحدی (مبازره طلبی)[۳۰].

قرآن ۱۱۴ سوره دارد. هر سوره می‌شود یک یا چند نام داشته باشد که بیشتر از کلمه‌ای از آن سوره و یا رخداد ای مربوط به آن گرفته شده‌اند. برخی بر این باورند ترتیب سوره‌ها بدست پیامبر تعیین شده و برخی بر این باورند که آنها به هنگام گردآوری در زمان عثمان کما بیش به ترتیب درازای مرتب شده‌اند. سوره‌های قرآن به دو دستهٔ مکی (فروفرستاده شده در مکه) و مدنی (فروفرستاده شده در مدینه) تقسیم می‌شوند. سوره‌ها لزوماً یگانگی موضوعی ندارند. نام رایج و شمار آیات هر یک در انتهای این نوشتار آمده‌است. برای مشاهده فهرست نام سوره‌ها و شمار آیات آنها به نوشتار سوره رجوع کنید.

قرآن ۱۱۴ سوره دارد. سورهٔ ۹ قرآن سوره توبه «بسم الله الرحمن الرحیم» ندارد ولی سورهٔ ۲۷ قرآن یعنی سورهٔ نمل ۲ «بسم الله الرحمن الرحیم» دارد. طولانی‌ترین سوره قرآن سوره بقره است که دربرگیرنده ۲۸۶ آیه‌است. کوتاه‌ترین سوره قرآن هم کوثر با ۳ آیه‌است.

آیه

نوشتار اصلی: آیه

آیه در واژه به معنی نشانه‌است و در اصطلاح کوچک‌ترین واحد تقسیم قرآن است. این واژه در قرآن به همین معنای ویژه نیز به کار رفته‌است. یک آیه می‌تواند چند حرف، چند واژه، یک یا چند جمله و یا یک یا چند بند (پاراگراف) باشد. بر پایه محاسبهٔ رایانه‌ای شمار همه آیات قرآن ۶۲۳۶ تا است. (رامیار، تاریخ قرآن:۵۷۰) برخی آیات مانند آیهٔ نور (نور، ۳۵)، آیه الکرسی[۳۱]، آیهٔ تطهیر (احزاب، ۳۳)، آیه ولایت (مائده، ۵۵) و آیهٔ حجاب (نور، ۳۰ و ۳۱) با نام‌های ویژه‌ای مشهورند..

بنابه اعتقاد مسلمانان اولین آیاتی که بر پیامبر اسلام نازل شدند، ۵ آیه اول از سوره علق بود. مسلمانان باور دارند ترتیب آیات قرآن توسط محمد طبق وحی تنظیم شده‌است.[نیازمند منبع] عده‌ای از دانشمندان مسلمان معتقدند که برخی آیات نظیر آیهٔ «اکمال دین» (مائده، ۳) به هنگام گردآوری و تدوین از جای اصلی خود خارج شده‌اند.[۳۲][۳۳][۳۴] متن قرآن به ظاهر بدون آغاز، میانه و پایان است. ساختار آن غیرخطی و مانند یک تار عنکبوت است.[۳۵]

تعداد کل آیات قرآن ۶۲۳۶ است[نیازمند منبع]. البته در این رقم هم اختلاف هست. مثلاً در این محاسبه، «بسم الله الرحمن الرحیم» فقط در سورهٔ فاتحه (اولین سورهٔ قرآن) شمرده شده‌است (البته بجز سوره فاتحه؛ «بسم الله الرحمن الرحیم» که در ابتدای همه سوره‌های قرآن جز سوره توبه که «بسم الله الرحمن الرحیم» ندارد- قرار دارد جزء آیه اول آنها محسوب می‌شوند.) نظراتی دیگر[نیازمند منبع] نیز در این باره بسیار موجود است، برای مثال اشخاصی می‌گویند ۶۶۶۶ و اشخاصی دیگر می‌گویند ۶۲۳۴.

بلندترین آیه قرآن، آیه ۲۸۲ بقره‌است که در آن ۲۰ دستور از جانب خداوند آمده‌است. کوتاه‌ترین آیه قرآن نیز آیه ۶۴ سورهٔ الرحمن است که رنگ باغ بهشتی[نیازمند منبع] را توصیف می‌کند.

کلمه

بسته به روش شمارش و تعریف واژه و نیز نحوهٔ رسم‌الخط، اعداد گوناگونی برای شمار واژه‌های و حروف قرآن گفته شده. مشهورترین آن‌ها ۷۷۷۰۱ واژه و ۳۲۳۶۷۱ حرف است که حدود ۱۰ هزار واژه آن غیر تکراری است و ۱۲۶۰ واژه از آنها به عنوان ریشه ۸۰ درصد ۱۰ هزار واژه شناخته می‌شود [۳۶]

دیگر تقسیم‌بندی‌ها

قرآن به ۳۰ بخش تقریباً مساوی به نام جزء تقسیم شده‌است. هر جزء از دو قسمت مساوی به نام حزب تشکیل شده‌است و احزاب به نصف و ربع حزب تقسیم می‌شوند (برخی نیز هر جزء را به ۴ حزب تقسیم می‌کنند و در این صورت ۱۲۰ حزب داریم).

فارسی‌زبانان قران را به سه پاره و دو پاره و یک پاره تقسیم می کردند پاره به معنی بخش یا فصل است در بعضی موارد همچنین یک چهارم از قرآن را هفتک و یک‌هفتم آن را هفت‌یک می‌نامیدند.[۳۷] در برخی مکتب‌های قدیم، کودکان نخست هفتک (از ۱ تا ۷) قرآن را بدون دانستن معنی نگهداری می‌کردند و بعد به بقیه امور حفظی و معانی می‌رسیدند.[۳۸].

سبک

سوره‌های مکی از سوره‌های مدنی مسجع‌ترند. همچنین آیاتی که به حوادث قیامت و بیم و امیدِ آن می‌پردازند، بیشتر احساسات خوانده را منقلب می‌سازند و آیاتی نظیر آیات احکام به گونه‌ای است که خرد خواننده را مخاطب قرار می‌دهد. سبک آیات قرآن با شعر و حتی سبک روایات از پیامبران و امامان متفاوت است. پژوهشی مبتنی بر پردازش زبان‌های طبیعی نشان داده است که قرآن تنها یک مولف دارد.[۳۹]

تاریخ قرآن

دوران محمد

در زمان حیات پیامبر، وی قرآن را بر مسلمانان می‌خواند. برخی آن را نگهداری می‌کردند و برخی بر تکه‌های چرم، استخوان‌های شانه و دنده گوسفند و شتر، چوب درخت خرما، سنگ‌های هموار و صیقلی و گاه کاغذ می‌نوشتند. از آنجا که هنوز قرآن بر پیامبر وحی می‌شد و متن آن ناقص بود، امکان «کتاب ساختن» آن وجود نداشت. جمع قرآن در زمان فرستاده خدا را اصطلاحاً تألیف گویند.[۴۰] سیوطی نویسنده کتاب الاتقان فی علوم القرآن می‌گوید: اجماع و روایات همه براین دلالت دارند که ترتیب آیات توقیفی، مستند به تعیین پیامبر در ترتیب نزول است و گمانی در آن نیست و بسیاری از علماء آن را در آثار خود آورده‌اند.[۴۱]

در زمان حیات پیامبر ۳۷ نفر حافظ کل قرآن بودند. و تعداد کاتبان وحی که برای خود نسخه‌ای برمی‌گرفتند به بیش از پنجاه نفر می‌رسیده‌است.[۴۲]

دوران ابوبکر

در این زمان جنگ‌های ردّه میان مسلمانان و از دین برگشتگان و متنبّیان رخ داد، که در آن شماری از نگهداران قرآن کشته شدند. به پیشنهاد عمر و به دستور ابوبکر «زید بن ثابت» که از کاتبان وحی و حافظ قرآن بود، مأمور جمع‌آوری قرآن شد. «زید همه نوشته‌های قرآنی را ولو آنکه ده‌ها حافظ و ده‌ها نوشته برابر آن بود، با کمترین دو گواه یکی از کتابت و یکی از نگهداری می‌پذیرفت.» قرآن بدست زید در ۱۴ ماه و تا زمان فوت ابوبکر در سال ۱۳ هجری به گونه مجموعه‌ای از صحیفه‌ها جمع‌آوری شد و بر پایه وصیت ابوبکر در دست عمر و سپس دخترش «حَفصه» قرار گرفت[نیازمند منبع].

دوران عثمان

قرآن نگاشته شده در قرن سوم هجری که در موزه رضا عباسی نگهداری می‌شود.
قرآن؛ نسخه‌ای از قرن نهم

در زمان عثمان با نگرش به گسترش سرزمین مسلمانان تا ایران، شام و مصر نیاز بود با شتاب متن واحدی از قرآن در تمام سرزمین‌های مسلمان منتشر شود. همچنین به چرایی فوت یا کشته‌شدن شماری از نگهداران و نویسندگان وحی بیم تفرقه در متن قرآن وجود داشت. از این رو، جانشین عثمان با جمع‌آوری نسخه‌های گوناگون دست به یکسان‌سازی قرآن زد. وی انجمنی در برگیرنده «زید بن ثابت»، «سعید بن عاص»، «عبدالله بن زبیر» و «عبدالرحمن بن حارث» در بر گرفت. این گروه با همکاری دوازده تن از قریش و انصار کار تهیه نسخه پایانی را انجام دادند. آنها تمام نوشته‌های قرآن موجود را گرد آوردند و با تکیه بر شهادت شاهدان و نگهداران نسخه پایانی یا «مصحف امام» را تهیه کردند، که سرشناس به مصحف عثمانی است و به خط کوفی ابتدایی بود. این کار در فاصله سال‌های ۲۴ تا ۳۰ ه. ق. انجام شد و از روی آن ۵ یا ۶ نسخه تهیه شد. دو نسخه در مکه و مدینه نگهداری شد و دیگر نسخه‌ها به همراه یک حافظ قرآن که نقش راهنمای درست خوانی را داشت، به بصره، کوفه، شام و بحرین فرستاده شد.[۴۳] عثمان برای دستیابی به «توحید نص» یا یگانگی متن قرآن دستور داد، تمام نوشته‌های موجود قرآن را با آب و سرکه جوشانده و محو کنند، تا ریشه کشمکش و اختلاف از میان برود. نسخه‌هایی که نابود شدند دربرگیرنده قرآن عبدالله پسر مسعود -که گویا فاقد دو سوره فلق و ناس بوده‌است. - ابی پسر کعب بودند و قرآن علی نزد وی و فرزندانش باقی ماند و گرچه وی در گردآوری قرآن آشکارا حضور نداشت، در هیچ جا و در زمان خلافت درستی متن گردآوری شده را رد نکرده‌است.[نیازمند منبع] صاحب‌نظران مسلمان بر این باورند این نسخه‌ها عموماً از دید لغوی، املایی و شمار سوره‌ها تفاوت جزئی داشته‌اند. ولی به هر روی عموم مسلمانان حتی خاندان علی و دیگر مخالفان خلافت، بر درستی نسخه عثمان در درازای تاریخ پافشاری کرده‌اند. [۴۴]

نظر نامی گردآوری درباره گردآوری قرآن همین است که ذکر شده ولی پژوهشگران متاخر نظر بر گردآوری قرآن در همان زمان محمد پیامبر دارند و روایات و نقل‌های مربوط به گردآوری قرآن پس از محمد را متناقض یا ناظر به اموری دیگر (مانند تکثیر مصحف یا یکتاپرستی مصاحف) می‌دانند.[۴۵]

اصلاحات پس از آن

نسخه عثمان به خط عربی نخستین نوشته شده بود، که بدون علامت‌گذاری، اعراب و حروف «استاندار» (حروفی که نوشته می‌شود و خوانده نمی‌شود) است. تا زمانی که اسلام محدود به سرزمینهای عرب زبان بود، مشکلی در خواندن قرآن نبود. ولی با گسترش سرزمین‌های اسلامی مردمان غیرعرب‌زبان نمی‌توانستند قرآن را درست بخوانند. برای حل دشواری‌های برآمده از آن و رویارویی با اشتباه خواندن قرآن به دستور علی، «ابوالاسود دوئلی» اقدام به اعراب‌گذاری قرآن نمود. روش او برای این کار بر پایه شیوه رسم‌الخط سریانی بود. سپس در سده نخست به دستور خلفا و امرای اموی «یحیی بن عامر» و «نصر بن عاصم» حروف همانند همانند ب، ت و ث را نقطه‌گذاری کردند. یزید پارسی حرف «الف» را به قرآن افزود (در عربی الف و همزه دو حرف متفاوت محسوب می‌شود) در سده ۲ هجری «ابوعبدالرحمن خلیل بن احمد بصری» که ایرانی است، دانش نحو و عروض را ابداع کرد و نشانه‌ها همزه، تشدید و ساکن را وضع کرد و روش امروزی ثبت حرکات را ایجاد کرد. در سده ۳ هجری رسم‌الخط قرآنی سنجه (استاندارد) موجود بوده‌است و ابوحاتم سجستانی (سیستانی) رساله‌ای در رسم‌الخط قرآن نگاشته‌است که امروزه بخش‌هایی از آن موجود است. همچنین خط عربی کم‌کم طی چند سده از «کوفی اولیه» به «نسخ» که امروزه قرآن را بدان می‌نویسند، دگرگونی یافت.[۴۶].

صحت تاریخی

نوشتار اصلی: صحت تاریخی قرآن
نسخه‌ای نایاب از کتاب قرآن متعلق به سده ۱۳ میلادی، در موزه پرگامون.

مفسران اهل سنت به گونه تاریخی همواره باور داشتند که آیات قرآنی که در امروزه در دست ما است دقیقاً همان چیزی است که محمد بازگو کرده‌است و هیچگونه تغییری اعم از حذف یا اضافه در آن صورت نگرفته‌است.[۴۷][۴۸] البته اهل سنت به گونه سنتی سه طریق اصلاح را پذیرفته‌است: با استناد به آیاتی مانند رعد ۳۹ یا اعلی ۶-۷ تفاسیر سنتی اهل سنت پذیرفته‌اند که خود خدا می‌شود مایه بشود که محمد برخی از آیات را فراموش کند و یا حتی آیاتی از قرآن را حذف کند (بسنجید با تفاسیر شیعه مانند تفسیر المیزان که این موضوع را نمی‌پذیرند). دیگر اینکه می‌شود برخی از آیات قرآن جایگزین آیات دیگر شده باشند (ناسخ و منسوخ). ولی افزون بر اینها برخی از علمای اهل سنت هم باور داشتند که تحت بازبینی جبرئیل، محمد برخی از آیات را که به او وحی شده بود در قرآن قرار نداده‌است.[۴۹] برای نمونه بگفته جان بورتان آیه شماره ۲ سوره نور درباره مجازات زناکار با مجازات سنگسار تفاوت می‌دارد. برخی از فقیهان کهنه دقیقاً از این روی مجازات سنگسار را رد می‌کردند؛ ولی روی‌هم‌رفته توافقی میان فقیهان درباره مجازات سنگسار برای زنا وجود داشت. برای بسیاری پذیرش اینکه رفتار و گفتار یک انسان (حتی اگر محمد باشد) بتواند جایگزین واژه‌های خدا بشوند وجود نداشت، و از این روی اینگونه استدلال می‌کردند که حتماً می‌بایست آیه سنگساری بوده که در قرآن قرار داده نشده ولی حجیت آن باقی مانده‌است. در تفاسیر کهنه روایاتی منتسب به ابی ابن کعب، ابوموسی اشعری، عایشه و دیگر نقل شده که مضمون آنها کنار ماندن برخی از آیات در قرآن گردآوری شده می‌باشد.[۵۰] بدین سان برخی از علمای اهل سنت به گونه سنتی باور داشتند که محمد تحت بازبینی جبرئیل برخی از آیات را در قرآن قرار نداده اگرچه آن آیات هنوز حجیت خود را داشتند.[۴۹].

از طرف دیگر زیرشاخه میمونیه از خوارج ادعا می‌کردند که سوره یوسف بدلیل مضامین عشقی آن به قرآن تعلق ندارد.[۵۱] شیعیان بصورت تاریخی دیدگاه‌های مختلفی داشته‌اند. برخی از شیعیان معتقد بودند که اشارات قرآن به علی و خاندان او در هنگام جمع‌آوری قرآن کنار گذاشته شده و علاوه بر آن تغییرات کوچکی در برخی آیات داده شده‌است. [۴۷][۴۸] در منابع شیعه روایات متعددی در زمینه تحریف قرآن توسط صحابه محمد بدست رسیده که بسیاری از آنها در «کتاب القرائات» (یا «کتاب التنزیل و التحریف») توسط احمد بن محمد السیاری جمع‌آوری شده‌است. البته در منابع شیعه (مانند تفسیر عیاشی) روایاتی در رد هرگونه تحریف نیز یافت می‌شود. [۵۲][۵۳] در مورد اینکه چه بخشی از شیعیان قرن اول معتقد به حذف اشارات به علی و خاندان او بودند اختلاف نظر وجود دارد؛ برخی آنها را زیاد و برخی تنها گروهی می‌شمارند.[۵۴] بارآشر در دانشنامه قرآن می‌گوید: مفسرین شیعه سده چهارم مانند شیخ مفید، سید مرتضی، شیخ طوسی و شیخ طبرسی باور داشتند که هر آنچه در قرآن گردآوری شده بدست عثمان آمده درستی دارد (یعنی تغییری در آن صورت نگرفته) ولی این قرآن ناقص است (یعنی دربرگیرنده همگی وحی‌ای که به محمد شده نمی‌باشد)..[۵۳] ولی حسن حسن زاده آملی با نقل اقوال اینان و برخی دیگر آنان را مخالف باور به هر گونه کم و زیاده در قرآن دانسته‌است. [۵۵] در دوران صفویان برخی از دانشوران شیعه (مانند ملا محسن فیض کاشانی و محمد باقر مجلسی) باور داشتند که بر پایه برخی احادیث کهنه شیعه، قرآن دچار تغییر گشته‌است.[۵۳] ولی واقعیت داشتن تحریف قرآن را نمی‌پذیرفته‌اند برای نمونه فیض کاشانی به آیه «انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون: همانا ما ذکر(قرآن) را نازل کرده و بی گمان نگهدار آن خواهیم بود» استناد کرده[۵۶] و محمد باقر مجلسی در کتاب بحار الانوار در ردّ اخبار دلالت کننده بر کم شدن از قرآن می‌گوید: «این اخبار، اخبار آحاد هستند و قطع به درستی آنها پیدا نمی‌شود»[۵۷] از دانشوران معاصر شیعه برخی مانند سید ابوالقاسم خویی[۵۸] و عبدالله جوادی آملی علیه دیدگاه تحریف قرآن استدلال کرده‌اند.[نیازمند منبع]امروزه علمای شیعی ادعای تحریف قرآن را به غالیان و معتزله نسبت می‌دهند (نگاه کنید به کتاب افسانهٔ تحریف قرآن نوشتهٔ فرستاده جعفریان)

حسین بن محمد تقی نوری ملقب به خاتم المحدثین[۵۹] در دیباچه کتاب فصل الخطاب فی تحریف کتاب رب الارباب می‌نویسد: «این کتابی است لطیف که در اثبات تحریف قرآن، و فضایح اهل جور و عدوان فراهم آورده‌ام، و آنرا فصل الخطاب فی تحریف کتاب رب الارباب نام نهادم، و بر سه سرآغاز و دو باب قرار دادم». این کتاب در سال ۱۲۹۸ ه. ق. در ایران چاپ شده‌است.[۶۰] وی در این کتاب برای اثبات ادعای خود بیش از هزار حدیث داستان می‌کند.[۶۱] ولی پس از او دانشمندان شیعه بارها کتاب او را نقد نموده‌اند و احادیث نقل شده در آن کتاب را از باب اختلاف قرائت، برداشت یا مجعول دانسته‌اند. [۶۲].

دیدگاه مورخان غربی

فرانسیس ادوارد پیترز، گذشته نگار و استاد دانشگاه نیویورک، می‌گوید که تلاش‌ها برای بازسازی متن نخستین و دست نخورده قرآن در آکادمیای غربی چیزی که تفاوت برجسته‌ای با متن حال حاضر قرآن داشته باشد را بدست نداده‌است. بگفته ویلیام مونتگمری وات و ریچارد بل، اگر هرگونه تغییری از راه افزودن، حذف کردن، و یا تغییر متن اتفاق افتاده بود، کم وبیش با قطعیت کشمکش در می‌گرفت، ولی رد و نشانی کمی از کشمکش مشاهده می‌کنیم. خیلی از کسان مذهبی تر مسلمان رفتار عثمان را توهین آمیز یافتند و او سرانجام بسیار غیرمحبوب شد، ولی عموماً اتهام تحریف قرآن در لیست اتهامات او قرار نگرفته و هیچگاه نکته اصلی نبوده‌است. بگفته وات و بل، پژوهش‌های نوین قرآن هیچ انگیزه جدی‌ای بر وقوع تحریف برجسته در قرآن ارائه نکرده‌است. اگر چه سبک قرآن تغییر می‌کند ولی کم وبیش گمانی از درستی آن باقی نمی‌گذارد. آنچنان همه قرآن بشکل روشنی حالت یکنواختی دارد که شک در برابر نابی آن بسختی می‌شود پیش بیاید. البته برخی از اسلام شناسان غربی درستی از آیات ویژه مورد شک قرار داده‌اند. برای نمونه سیلوستر دی سکی آیه ۱۴۴ از سوره آل عمران را که گفتگو از زودگذر بودن محمد می‌کند را مشکوک یافته و جهت استدلال به داستان عمر اشاره می‌کند که حاضر نبوده بپذیرد که محمد فوت کرده‌است و ابوبکر او را مورد خطاب قرار می‌دهد. وات و بل به تحلیل این آیه پرداخته و احتمال این را که ابوبکر این آیه را جعل کرده باشد بسیار غیرمحتمل می‌یابند.[۶۳] البته پذیرش کلی اینکه قرآنی که امروزه در دست ماست کلامی است که از زبان محمد بیرون شده به معنی این نیست که بحث‌هایی درباره آیات ویژه در جریان نباشد. ویلیام مونتگمری وات و ریچارد بل می‌گویند که در قرآن گواه دگرگونی‌های تند ریتم، تکرار واژه‌های یا عبارات در آیات کنار هم، حضور ناگهانی آیه‌ای که موضوعی متفاوت با آیات اطرافش دارد، برخورد متفاوت با یک موضوع در آیات کنار هم، شکاف‌ها در ساختار گرامری، دگرگونی‌های ناگهانی در درازای آیات، تغییر ناگهانی سوم شخص به نخست شخص، یا مفرد به جمع، و کنار هم آمدن آیاتی که در ظاهر معنی متفاوتی دارند هستیم. اینها عموماً ویژگی ویژه متن قرآن در نظر گرفته شده‌اند. ولی بل و وات پیشنهاد می‌کنند که می‌شود انگیزه این اینها تغییر، اصلاح و بازنویسی در متن آن باشد. بگفته وات و بل حتی اگر این دیدگاه نیز پذیرفته نشود، لازم است که توجیهی برای این حالت متن قرآن داده شود.[۶۴].

مورخانی هم هستند که دیدگاه‌هایی مخالف باور عموم مورخان دارند. برای نمونه جان وانسبرو بر این باور است که قرآن کنار هم گذاشته شده متون مقدس دیگر، از آن میان متون مقدس مسیحی-یهودی است.[۶۵][۶۶] مایکل کووک و پاتریکا کرون نگاه سنتی در برابر روش گردآوری قرآن را رد کرده و می‌گویند که هیچ گواه نیرومندی درباره اینکه قرآنی پیش از دهه پایانی سده هفتم میلادی وجود داشته نداریم.[۶۷] گرد پوین می‌گوید که قرآن ملغمه‌ای از متونی است که برخی از آنها می‌شود صد سال پیش از محمد هم وجود داشته‌اند.[۶۷] اگر چه گاهی خلاقیت و تازگی برخی از این دیدگاه‌ها ستوده شده ولی درستی این نظریات مورد حمله و یا تمسخر قرار گرفته‌اند:[۶۸][۶۹] برای نمونه وان اس در رد دیدگاه کووک و کرون می‌گوید که «به رد کردن این دیدگاه احتیاجی نباشد زیرا نویسندگان کوششی مفصل برای اثبات آن نمی‌کنند. آنجاهایی که برداشت نوینی از حقایق نامی می‌دهند، برداشت آنها پایانی نیست. ولی آنجایی که آگاهانه حقایق پذیرفته شده را معکوس می‌کنند، روش آنها فاجعه بار است.»[۷۰].

علوم قرآنی

نوشتار اصلی: علوم قرآنی

 

قرائت قرآن

یک قرآن با ترجمهٔ فارسی.
نوشتار اصلی: قاریان هفتگانه

 

قاریان هفت‌گانه(قرّاء سبعه) و راویان چهارده‌گانه

قرآن نگاشته شده در قرن ششم هجری که در موزه رضا عباسی نگهداری می‌شود.

ن. ج. داود، مترجم عرب قرآن در مقدمه ترجمه خود از قرآن می‌نویسد: «با توجه به اینکه قرآن در اصل به خط کوفی نوشته شده بود و دارای حرکت و نقطه نبود، قرائت‌های مختلفی از آن توسط مسلمانان بوجود آمده‌است که به یک اندازه دارای ارزش و رسمیت می‌باشند».[۷۱]

با توجه به نوشته این دانشمند دینی، نوشتارهای مختلفی از قرآن وجود دارد، اما طبیعت این نوشتارهای مختلف چیست؟ برای پاسخ به این پرسش باید در نظر داشت که قرآن توسط اشخاصی که «قاری» قرآن حساب می‌شوند نوشته شده‌است و با نام این افراد به یادگار مانده‌است. قرائت‌های مشهوری از قرآن در قرن‌های اولیه اسلام وجود داشت. این قرائت‌های مختلف قرآنی در نهایت توسط افرادی که نوشتن می‌دانستند بصورت نوشته در آمد، به آن افراد راوی گفته می‌شود که قرائت‌هایی از قرآن را روایت کرده‌اند. بنابر این در واقع هر نسخه از قرآن نقل قولی است که توسط یک راوی از یک قاری قرآن انجام گرفته‌است و قرآن را نمی‌توان خواند مگر اینکه به یکی از راوی‌ها و قاری‌ها اعتماد کرد.

نوشتار زیر که توسط یک مسلمان نوشته شده‌است این مهم را با جزئیات بیشتری شرح می‌دهد: «قاریان بسیاری وجود داشتند و تعداد آنها به دلیل اینکه افرادی که قرآن را حفظ کرده بودند می‌مردند زیاد شد و کار آنها اهمیت بیشتری یافت و به دلیل اینکه قرآن با خط بسیار ابتدایی عربی نوشته شده بود و فاقد حرکت و نقطه بود باعث شد که خواندن و درک قرآن دشوار شود، بنابر این در قرن ۴ام اسلامی تصمیم بر این گرفته شد که قرائت‌های مختلف قرآنی را از هفت قاری اصلی جمع‌آوری کنند و برای هر قاری دو راوی قرار دادند تا قرآن را با دقت و با حرکت و نقطه بنویسند. و نتیجه این کار ۷ قرآن اساسی بود که هرکدام دو راوی داشت و همگی با حرکت و نقطه بود که با یکدیگر اندکی اختلاف داشتند».[۷۲]

این کار در سال ۳۲۲ ه. ق. توسط خلیفه المقتدر سازماندهی شد و بالاخره انجام گرفت. دکتر شجاع الدین شفا در کتاب «پس از ۱۴۰۰»، سال برگ ۱۰۱ می‌نویسد: «در قرن چهارم هجری ابن مجاهد، یکی از فقهای بزرگ بغداد، به اتکاء حدیثی از پیامبر نظر داد که قرآن در هفت قرائت وحی شده‌است و هرچه جز آن باشد مخدوش است، و این نظر مورد تایید دستگاه خلافت نیز قرار گرفت. بدین ترتیب هفت قرائت مختلف از قرآن که هرکدام از آنها به یکی از فقهای بزرگ قرون اول و دوم هجری در شهرهای مهم جهان اسلام ارتباط داده می‌شد در سال ۳۲۲ هجری توسط خلیفه المقتدر به رسمیت شناخته شد. بعد از آن در دو مرحله متوالی سه و چهار قرائت دیگر بر آن‌ها اضافه شد، بطوریکه سرانجام شمار قرائت‌های مجاز قرآن به چهارده رسید (که حافظ در غزلی که انتساب آن بدو مورد تردید است، مدعی از بردانستن همه آنها شده‌است).

عشقت رسد به فریاد، گر خود به سان حافظ   قرآن ز بر بخوانی، در چارده روایت

متن قرائتی برگزیده جامع دانشگاه الازهر که چاپ مصر رایج قرآن در جهان امروز بر اساس آن صورت گرفته‌است، منسوب به فقیهی بنام عاصم بن ابی النجود است. که در سال ۱۲۷ هجری در کوفه درگذشته‌است.»[نیازمند منبع]

این قرائتهای رسمی از این قرارند:

  • نافع، از مدینه سال ۱۶۹/۷۸۵- ابوعبدالله نافع بن ابی نعیم مدنی، مُکنَّی به «ابی رویم» می‌باشد. نافع اصلاً از اصفهان بود و در مدینه می‌زیست و در همانجا (به سال ۱۷۶ یا ۱۶۹) درگذشت، یادآوری کرده‌اند که وی قرآن را نزد ابومیمونه، «مولی ام سلمه»، همسر رسول خدا قرائت نموده‌است. روایان وی عبارتند از: ورش و قالون.
  • ابن کثیر، از مکه سال ۱۱۹/۷۳۷ - (عبدالله بن کثیر مکی) از ایرانیانی بود که کسرای ایران او را با کشتی‌هایی که به یمن فرستاده بود برای فتح حبشه گسیل داشت. ابن کثیر مردی فصیح و بلیغ... بود. و از جمع صحابه عبدالله زبیر و انس‌بن‌مالک را درک کرده بود. روایان وی عبارتند از: بُزِی‌ّ و قٌنبل.
  • ابو عمرو الاعلی، از دمشق سال ۱۵۳/۷۷۰ - ابوعمروبن علاء بصری وی اهل ایران بوده‌است و در میان قرّأ سبعه از لحاظ کثرت اساتید و شیوخ قرائت، کسی به پایة او نمی‌رسد، و قرآن را در مناطق مختلفی مانند مکه و مدینه و بصره و کوفه بر استادان زیادی قرائت کرد. سیدحسن صدر، ابی‌عمرو را شیعی می‌داند. راویان قرائت وی عبارتند از: دوری و سوسی (وی ایرانی و اهل شوش بوده است).
  • ابن عامر، از بصره سال ۱۱۸/۷۳۶ - وی در زمان عمربن عبدالعزیز و قبل و بعد از آن، امام مسجد دمشق (جامع اموی) و قاضی و پیشوای آن دیار بوده و از معمّرترین قرّأ سبعه به شمار می‌رود. ابن عامر بنا به قول صحیح به سال ۱۱۸ هجری قمری در نود و نه سالگی از دنیا رفت. راویان قرائت ابن عامر عبارتند از: هشام و ابن ذکوان.
  • حمزه، از کوفه سال ۱۵۶/۷۷۲ - حمزةبن‌حبیب زیّات کوفی حمزه اصلاً ایرانی است و زمان صحابه را درک کرده‌است و شاید برخی از آنها را دیده باشد. حمزه نیز مانند عاصم شیعی است و قرآن را بر امام صادق خوانده‌است. شیخ طوسی نیز حمزه را از یاران امام صادق (ع) شناسایی کرده‌است. در وجه ملقب شدن حمزه به «زیّات» می‌نویسند که وی با آوردن روغن از کوفه به حلوان و آوردن پنیر و گردو از حلوان به کوفه گذران زندگی می‌کرد.
  • الکسائی، از کوفه سال ۱۸۹/۸۰۴ - وی از مردم سرزمین ایران بوده‌است و گویند در میهن خود در «طوس» یا «ری» درگذشت کرد. وی قرائت را چهار بار از حمزه دریافت کرد، به گونه‌ای که می‌توان به قرائت او اعتماد نمود. کتاب‌ها و آثار فراوانی به کسائی منسوب است. راویان وی بر این پایه‌اند: حفص دوری و ابوالحارث.
  • ابوبکر عاصم، از کوفه سال ۱۵۸/۷۷۸ - عاصم بن ابی النجود کوفی از مردم کوفه‌است، عاصم از قرّأ هفتگانه و شیعی است و قرآن را بر ابی عبدالرحمن عبدالله‌بن‌حبیب سلمی شیعی - که از یاران علی بود... قرائت کرد. عاصم با یک واسطه گوینده قرائت علی است. به همین جهت گفته‌اند فصیح‌ترین قراآت، قرائت عاصم می‌باشد، زیرا وی قرئت ریشه دار آورده‌است. خوانساری در کتاب روضات الجنان در شرح احوال عاصم می‌نویسد: «وی پارساترین و پرهیزگارترین قرّأ، و رأی او درست‌ترین آرأ در قرائت به شمار می‌رود». قاطبة دانشمندان شیعی، قرائت عاصم را فصیح‌ترین قراآت دانسته‌اند. روایان وی بر این پایه‌اند: حفص و ابوبکر عیاش.
  • احمد نیریزی که از نسخ نویسان نامی ایرانی است، در نزدیک ۳۰۰ سال پیش قرآنی را کتابت کرد که اختلاف قرائت قراء سبعه در حاشیه آن آورده شده‌است.[۷۳]

اعجاز قرآن

نوشتار اصلی: اعجاز قرآن

مسلمانان همگی قرآن را بعنوان معجزه وحی و الفاظ آن را عیناً و دقیقاً از جانب خدا می‌دانند، که توسط روح‌الامین (جبرئیل) بر محمد نازل شده‌است. این مبحث قسمتی از بررسی ها و علوم قرآنی را تشکیل می دهد.

مبارزه‌طلبی

مسلمانان بر این باورند که قرآن معجزه پیامبر و اثبات کننده درستی ادعای پیامبری اوست. قرآن در آیاتی منکران وحیانی بودن را به مبارزه طلبیده‌است. ازجمله در آیه ۲۳ سوره بقره می‌گوید «و اگر در آنچه بر بنده خویش فرو فرستاده‌ایم شک دارید، اگر راست می‌گویید سوره‌ای همانند آن بیاورید و از یاورانتان در برابر خداوند یاری بخواهید.» در آیات انبوهی از قرآن از منکران وحیانی این کتاب خواسته شده‌است، که اگر می‌توانند همانند آن را بیاورند. البته در آیه‌ای درخواست شده که کتابی همانند آن بیاورند. در آیه دیگر ده سوره ذکر شده و در آیه بالا یک سوره نیز در اثبات مدعای آدمین بودن قرآن کافی دانسته شده‌است. از موارد دیگر مبارزه‌طلبی قرآن ادعای هماهنگی و نبود تناقض در متن آن است. «چرا در قرآن تدبر نمی‌کنند؟ که اگر از غیر خدا بود، اختلاف‌های فراوانی در آن می‌یافتند» گفتنی است که چنین ادعا می‌شود که قرآن در فصاحت و شیوایی در زبان عربی بی همتا است و در کتابهای واژه عرب، در بسیاری موارد استشهاد به آیات قرآن می‌شود. برای نمونه فرهنگ واژه المنجد تالیف لویس معلوف که با اینکه خود لویس معلوف مسیحی بوده و مسلمان نبوده‌است ولی از آیات قرآن به نام استشهاد به سخن عرب فصیح بهره‌گیری نموده‌است. و همچنین برخی از نویسندگان نامی مصر به این فصاحت و شیوایی اعتراف دارند. [نیازمند منبع]

مسیلمه، نخستین کسی بود که به فکر مبارزه با قرآن افتاد و آیاتی شبیه قرآن سرود: «الفیل و ما الفیل، له خرطوم طویل، و له ذنب وبیل» یعنی «چه می‌دانید فیل چیست؟ برای او خرطوم دراز و دم کوتاهی است».[۷۴]

دیدگاه‌ها درباره قرآن

نوشتار اصلی: نقد قرآن

 

مسلمانان

جلسه ختم قرآن در اهواز - خوزستان

«قرآن وحی نامه اعجازآمیز ایزدی است، که به زبان عربی[شیوا(فصیح)] به عین الفاظ بدست فرشته وحی، جبرئیل، از سوی خداوند و از لوح محفوظ بر قلب و زبان پیامبر اسلام هم اجمالا یکباره و هم تفصیلا در درازای بیست و سه سال نازل شده.»

[نیازمند منبع]

باور عموم مسلمانان آن است که قرآن کتاب آسمانی و مقدس اسلام است، که بر پایه مندرجات آن و باور مسلمانان بدست وحی ایزدی به محمد فروفرستاده شد و معتبرترین متن دینی نزد مسلمانان است و مسلمانان آن را معجزه و سند اثبات نبوت محمد می‌دانند. تمام مذاهب اسلامی جز شماری از دانشمندان بر درستی متن آن اتفاق نظر دارند و اختلاف در روش خواندن متن، برداشت و شاید ترتیب آن است. میزان این اتفاق نظر به اندازه‌ای است، که شیعیان دوازده امامی ایران و وهابیان عربستان از قرآن با رسم‌الخط واحدی بهره‌گیری می‌کنند.[نیازمند منبع]

ناباوران

دیگر صاحب‌نظران معمولاً روایت کلی مسلمانان از وقایع را می‌پذیرند. اما، بر این باورند که مفاهیم قرآن بیشتر ریشه‌های زمینی دارند و قبل از تولد پیامبر اسلام این مفاهیم در میان مذاهب مختلف اقوام عرب وجود داشته‌اند. برخی اثبات‌گرایان(positivist) و علم‌باوران (scientisist) برخی مطالب قرآن در مورد طبیعت و انسان را غیر علمی و از اشکالات این کتاب می‌دانند. این در حالیست که هنری مارگنو، استاد فیزیک و علوم طبیعی در دانشگاه ییل می‌نویسد: دیدگاهی شایع وجود دارد که علم و دین را به طور کلی ناسازگار تلقی می‌کند. بنابر این اجازه دهید پیش از هر چیز به این نکته اشاره کنم که این باور شاید نیم قرن قبل صحیح بود، ولی اکنون اعتبار خود را از دست داده‌است. این مطلب را هر کسی که نوشتارهای فلسفی برجسته‌ترین و خلاق‌ترین فیزیکدان‌های پنج دهه اخیر را مطالعه کند، می‌تواند دریابد. و منظور در اینجا کسانی همچون اینشتین، بور، هایزنبرگ، شرودینگر، ویگنر و دیگران اند.[۷۵]

موضوعات قرآنی

محتوای آیات اولیه قرآن

صفحه‌ای از قرآن از آن سده هشتم هجری خورشیدی در افغانستان

بر پایه قرآن، هشدار دادن به ناباوران (کفار) از عذابی که در روز رستاخیز انتظار آن‌ها را می‌کشد، یکی از نقش‌های اصلی محمد می‌باشد.[۷۶] گاهی قرآن، صراحتاً به روز رستاخیز اشاره نمی‌کند ولی نمونه‌هایی از داستان قوم‌های محو و نابود شده آورده و همعصران محمد را از عذاب‌های همانند برحذر می‌دارد. (آیه ۴۱:۱۳ تا ۴۱:۱۶).[۷۷] محمد نه تنها به کسانی که وحی خدا را انکار می‌کنند هشدار می‌دهد، بلکه وعده‌های نیکویی به کسانی که از اهریمن دوری می‌ورزند، به سخن خدا گوش فراداده و از خدا فرمانبرداری می‌کنند، می‌دهد.[۷۸] ماموریت محمد هم‌چنین دربرگیرنده تبلیغ یکتاپرستی می‌باشد: قرآن از محمد می‌خواهد که به اظهار و تمجید نام پروردگارش بپردازد و به او دستور می‌دهد که از پرستش بتها و یا نسبت دادن الوهیت به هر چیزی بجز خدا دوری بورزد.[۷۷].

موضوع آیات نخستین قرآن وظیفه انسان در برابر آفریننده خویش، رستاخیز مردگان، داوری پایانی خدا به همراه توصیف روشن عذاب‌های دوزخ و لذات و نعمات بهشت، و نشانه‌های خدا در همگی عرصه‌های زندگی انسان می‌باشد. تکالیف مذهبی که در این زمان از باورمندان خواسته شده بود اندک بودند: باور به خدا، درخواست برای بخشش گناهان، خواندن نمازهای مکرر، کمک به دیگران به‌ویژه نیازمندان، رد کردن تقلب و دوستی مال جهان (که در زندگی بازرگانی مکه، امری پراهمیت به شمار می‌رفت)، عفت و پاکدامنی و زنده به گور نکردن فرزندان دختر.[۷۹] آیات نخستین قرآن با پافشاری روی جنبه‌های اخلاقی آغاز و سپس به گونه فزآینده‌ای به انتقاد از خدایان مکه و بت پرستی پرداخت.[۷۹].

قرآن و جهاد

قرآن نبرد و قیام خونین را با حدود و مقتضیاتی مشخص تجویز کرده و حتی سستی از جنگ را در صورت لزوم آن از گناهان و جرائم بزرگ دانسته‌است: ۱. هنگامی که مسلمانان مورد تهاجم دشمن واقع شده و کشورشان در خطر باشد.[۸۰] ۲. برای دفع مخاطرات [۸۱] و فتنه و آشوب دشمن که به مراتب از خونریزی بدتر و زیان بخش‌تر است [۸۲]. ۳. به منظور حفظ نوامیس و زنان و اطفال مسلمان که مورد شکنجه و فشار و تعدی دشمن واقع شده‌اند.[۸۳] ۴. در موردی که دشمن معاهده‌ای را که با مسلمانان بسته، نقض کند و اضافه بر پیمان‌شکنی، مشغول گمراه کردن و منحرف ساختن مؤمنین گشته و در دیانت طعن و لطمه وارد آورد.[۸۴] با تمامی این شرائط و حدود، لشکر اسلام پس از هر پیروزی مأمور به ملاطفت و مهربانی با دشمن است و باید صدمه و فشاری که از آنان دیده را در بوته فراموشی نهاده و همچون برادران و دوستان صمیمی با ایشان رفتار کند [۸۵] و با کمال رأفت، محبت، منطق قوی و کردار پسندیده آنان را به آیین حق دعوت کنند. وجه مشترک جنگ‌های اسلام، قیام در راه خدا، تحکیم و اجرای قانون حق و عدالت و برافکندن آشوب و فساد و هرج و مرج است. رویه لشکر اسلام نیز رویه‌ای مشفقانه دارند.[۸۶]

mamad بازدید : 54 سه شنبه 17 دی 1392 نظرات (0)

مختصات: ۳۸°۵۴′۲۹″ شمالی ۴۶°۵۱′۵۴″ شرقی

مه‌-بارش در جنگلهای ارسباران [۱]
غروب در ساحل ارسد
گرمناب مثالی است از روستاهایی که تا اواخر دهه ۹۰ قرن بیستم کاملا تخلیه شدند.
ساخت خانه‌های مدرن چشم انداز قره داغ را عوض کرده است
کلیبر به شهر مرکزی قره داغ تبدیل می‌شود.
اغلب اهالی قره داغ به حاشیه شهرهای تهران و تبریز مهاجرت کرده‌اند.
بنای تاریخی قنتور در آینالو
پل تاریخی خدا آفرین در نزدیکی خمارلو]
قلعه بابک مقر بابک خرمدین در طی مقاومت طولانی او در مقابل اعراب
زیارتگاه بابا سیف الدین (گرمناب)
سنگنبشته‌ای در قبرستان تاریخی روستای الهرد.
نمایی از مراتع آغداش در اواسط خرداد.
نمایی از مراتع آغداش در اواسط خرداد.
نمایی دور از مراتع چپرلی در اواسط خرداد
مرد زنبوردار.

ارسباران یا قره داغ[۲] (Arasbaran) ناحیه‌ای کوهستانی با وسعت بیش از ۱۲ هزار کیلومتر مربع در شمال استان آذربایجان شرقی و جنوب رودخانه ارس واقع شده و با دو کشور همسایه است. ارسباران همان «۱۸ محال» معروف که در تقسیمات کشوری ابتدا شامل شهرستان اهر می‌شد و امروز شامل شهرستان‌های اهر، ورزقان، کلیبر، خداآفرین و هریس و بخش‌هایی از شهرستان‌های جلفا، مشکین شهر، پارس‌آباد و گرمی می‌شود . نام این منطقه در کتاب نزهه‌القلوب نوشته حمدالله مستوفی قزوینی و کتاب صورالاقالیم یا هفت کشور نوشته ابواسحاق اصطخری بشکل قره‌داغ یا قراجه‌داغ آمده است. ارسباران عنوان جدیدی است که متعاقب سیاست‌های مرکز گرایانه و آسیمالسیون فرهنگی زمان رضا شاه ساخته شد. بررسی مدارک در اداره ثبت اسناد کلیبر نشان می‌دهد که حداقل تا سال ۱۳۱۰ کلمه ارسباران استفاده نمیشده است[۳]. گفته شده قره داغ وصفی است که همسایگان شرقی منطقه (اهالی اردبیل) ساخته وپرداخته کرده و به یادگارگذاشته‌اند، بااین توضیح که قره درلسان ترکی دلالت برانبوهی وکثرت ودرهم تنیدگی می‌کند[۴].

مردم قره داغ در طی جنگهای ایران و روس نقش اساسی داشتند و بخش اعظم تدارکات وافراد قشون ایران ازاین نواحی تامین می شده است. در انقلاب مشروطیت قره داغیها دردوجبهه صحنه گردان بوده‌اند، دریکطرف رحیم خان چلبیانلو ودرطرف دیگر ستارخان قره داغی راداریم، اولی برضد انقلاب یک تنه ایستاده بود ودومی سردارملت وانقلاب لقب گرفته بود.

قابلیت‌های توریستی ارسباران

قسمتی از ارسباران از سال ۱۹۷۶ توسط UNESCO منطقه ذخیره‌گاه زیست‌کرهه اعلام شده است[۵]. در پارک ملی ارسباران ۲۲۰گونه پرنده، ۳۸ گونه خزنده، پنج گونه دوزیست، ۴۸گونه پستاندار (نظیر کل و بز، گراز، خرس قهوه‌ای، گرگ، «وشق» (سیاه‌گوش) و «پلنگ») و ۲۲گونه ماهی شناخته شده است. از گونه‌های پرندگان بومی ارسباران می‌توان به «قره خروس قفقازی»، کبک، دراج و قرقاول و انواع پرندگان شکاری و تعداد بی‌شماری پرندگان آبزی و خشکی‌زی اشاره کرد. «مارال»، گونهٔ منقرض شدهٔ منطقهٔ ارسباران نیز با انتقال هفت راس از پارک ملی گلستان در فضایی به وسعت هفت هکتار در مرکز تحقیقاتی آینالو رها شده و در حال احیا است. ارسباران صرف نظر از جاذبه‌های شکارگاهی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به دلیل وجود گونه‌های گیاهی و جانوری کمیاب، چشم‌اندازهای بکر و وسیع و شکنندگی و آسیب‌پذیری بالای خود در سال‌های ۱۳۵۰و ۱۳۵۲شمسی ابتدا به عنوان منطقهٔ ممنوعه و سپس منطقهٔ حفاظت شده تحت حفاظت و نظارت اعلام شده و چندی پیش نیز به پارک ملی ارسباران ارتقا یافت.

در این میان جنگل‌های بلوط «ممرز» به همراه گونه‌هایی چون «کیکم»، «سماق»، «زرشک»، «انار وحشی»، سیب و گلابی وحشی، معرف مناطق جنگلی متراکم با اقلیم مرطوب، حکایت از غنای جنگلی این منطقه می‌کنند. میوه جنگلی قره‌قات نیز در جنگل‌های ارسباران به وفور یافت می‌شود. به دلیل شرایط خاص و ویژهٔ اقلیمی و جغرافیایی، منطقهٔ ارسباران از پوشش غنی و متنوع گیاهی و قارچی برخوردار است. از میان دو هزار و ۴۰۰ گونه شناسایی شده در آذربایجان حدود هزار و ۴۰۰ گونه از مجموع آنها در جنگل‌های ارسباران زیست می‌کنند. طی سال‌های اخیر نیز دکتر محمدرضا آصف طی چند سال نمونه‌برداری مستمر و مداوم، قارچ‌های منطقه ارسباران را جمع آوری، شناسایی و بیش از ۲۵۰ گونه قارچ از منطقه گزارش کرده است.[۶][۷]

یک تحقق اخیر سه نقطه را با بالاترین توانمندی گردشگری مشخص کرده است[۸]. این سه مکان، که در مجاورت جاده کلیبر - عاشقلو (مسیر عباس‌آباد-آینالو - وایقان) قرار گرفته‌اند، عبارتند از قلعه بابک، دره مکیدی و آینالو. البته، مکان‌های زیادی وجود دارند، که علیرغم شناخته بودن به مردم محل، هنوز مورد توجه گردشگران قرار نگرفته‌اند. برای مثال، زیارتگاه بابا سیف الدین تا قبل از تخلیه کامل روستای گرمناب مورد توجه اهالی، چه شیعه و چه اهل حق، قرار داشت. زوار در محیط سر سبز گوسفندی قربانی را کباب کرده و هنگام ترک محل از درختان دغدغان ریسمان‌های رنگی آویزان میکردنند.

ییلاقهای متعدد در مناطق کوهستانی علاوه بر زیبایی طبیعی‌شان فرصت مناسبی برای مشاهده فرهنگ عشایری فراهم می‌کنند. چپرلی و آغداش از دیدنی‌ترین ییلاقها هستند.

متاسفانه به دلیل کم توجهی ها این منطقه وسیع از نظر دسترسی به پایتخت ، تهران ، به نوعی در بن بست مواصلاتی قرار گرفته امید می رود با احداث جاده سراب به شهر میانه ، ارسباران از بن بست خارج شده و راه دسترسی به تهران حداقل سه ساعت کاهش یابد[۹]

جمیعت شناسی منطقه

جزئیات بیشتر --> عشایر ارسباران

در آغاز جنگهای روس - ایران بخش مهمی از مردم زندگی عشایری داشتند. ایلهای عمده عبارت بود از چلبیانلو (۱۵۰۰ خانوار)، قارا چورلو (۲۵۰۰ خانوار)، حاجی علیلو (۸۰۰ خانوار)، بیگ دیللو (۲۰۰ خانوار)، و گروههای دیگر (۵۰۰ خانوار)[۱۰]. آن زمان، اهر به عنوان مرکز ناحیه ۳۵۰۰ نفر جمیعت داشت[۱۱]. به تدریج بخشی از این عشایر ساکن شدند، به گونه‌ای که در آغاز قرن بیستم میلادی منطقه شامل ۴۰۰ روستای مسلمان نشین و ۱۷ روستای ارمنی نشین بود[۱۲].

بروز قحطی و بی سامانی‌های پس از جنگ جهانی دوم شروعی بود برای مهاجرت اهالی ارسباران به حاشیه تبریز و تهران و فعالیت به عنوان نقاش ساختمان. اصلاحات ارضی سالهای ۱۳۴۲-۱۳۴۴ باعث شتاب بیشتر مهاجرت شد[۱۳]. اعلام ارسباران به عنوان منطقه حفاظت شده در سال ۱۳۵۰، بدون جبران خسارات مالی اهالی، یک فاجعه انسانی بود. روستائیانی که دیگر مجاز به نگهداری بز نداشتند و آخرین ممر زندگی را از دست داده بودند ناچار دهات را تخلیه کردند. یک نمونه عمق فاجعه را آشکار می‌کند: جمعیت روستای عباس‌آباد از ۶۰ خانوار سال ۱۳۴۹، به ۱۲ خانوار در سال ۱۳۸۴، رسید. در عرض همین زمان همهٔ روستاهای نزدیک (آینالو، ینگی قیشلاق، گاویران و گرمناب از سکنه خالی شده بودند.)جای تعجب نیست که در آستانه انقلاب، هنگامی که محیطبانان دیگر جرات اجرای قانون را نداشتند، اهالی خشمگین بخش عظیمی از حیات وحش و جنگلها را منهدم کردند.

پس از انتخاب محمود احمدی‌نژاد به عنوان رئیس جهور شایعه‌ای پخش شد مبنی بر آنکه دولت به در خواست UNESCO با پرداخت پول روستاها را تخلیه خواهد کرد. عده‌ای از مهاجرین برگشته و خانه‌هایی مدرن ساختند. در حال حاضر، علیرغم فروکش کردن شایع مذکور، جمعیت ناحیه در حال افزایش است. البته، به علت نبود فرصتی‌های شغلی برای جوانان، ترکیب جمعیّت کاملا نامتقارن است و به قول محسن رضایی، روستاها به خانه سالمندان تبدیل شده است[۱۴].

زبان

زبان گفتاری مردم زبان ترکی آذربایجانی است که متعلق به شاخه غربی گره جنوبی - غربی (اغوز) خانواده زبان‌های ترکی می‌باشد[۱۵]. اغلب مردم، بعلاوه، با زبان فارسی آشنایی دارند. تا اوایل دهه پنجاه شمسی، اهالی مسن چهار روستا (چای کندی، کلاسر، خوینرود، ارزین) قادر با مکالمه به زبان تاتی[۱۶] بودند[۱۷].

در مناطق کوهستانی، به دلیل مشکل انتقال مکالمه، تکامل زبان صوتی امری رایج است[۱۸]. تا قبل از شیوع تلفن همراه، در ارسباران اکثر مردان و پسرن قادر به ارتباط موثر دوردست با صوت زدن بودند. امروزه، زبان صوتی عمدتاً به تقلید آلات موسیقی منحصر شده است و شنیدن اجرای استادانه موسیقی عاشقی با صوت در سراسر منطقه اتفاقی عادی است.

دین

اکثریت مردم پیرو مذهب شیعه دوازده‌امامی هستند. آخرین فرد ارمنی منطقه در سال ۱۳۵۵ از دنیا رفت. تعداد قابل توجّهی از اهالی پیروان اهل حق (گوران در زبان آذری) هستند. همه گوران‌ها در اصل متعلق به ایل شاملو هستند. این طایفه یکی از ارکان عمدهٔ قزلباش‌ها در عهد شاه اسماعیل بود.

mamad بازدید : 43 سه شنبه 17 دی 1392 نظرات (0)

کارما و رشد
هدف‌ اصلي‌ ما در زندگي‌ تكامل‌ است ؛ با اين ‌وجود گاهي اوقات در مسيرمان‌ عدم‌ توازن‌هايي‌ ايجاد مي‌كنيم‌  كه‌ براي‌ سايرين‌ يا خودمان ‌رضايت‌بخش‌ نيست. بنابراين گاهي اوقات‌ چيزي‌ را مي‌آفرينيم‌ كه‌ کارما «karma» ناميده‌ مي‌شود. در واژه‌شناسي‌ شرق‌، کارما به‌ معناي‌ «ايجاد تعادل‌ و توازن‌» است‌. برخي‌ از افراد عقيده دارند كه‌ ما جهت‌ تكميل‌ يا توازن‌ کارما بارها و بارها زندگي‌ مي‌كنيم‌. حال چنانچه‌ يگانه‌ هدف‌ تناسخ‌ ايجاد توازن‌ کارمایی‌ باشد، آغاز براي‌ چيست‌؟ يا کارما از كجا آمده؟ ما در زندگي خود بارها و بارها ديده ايم كه چگونه افراد بسوي شگفتي هايي جذب مي شوند كه در جهت رشد و تكامل آنهاست‌. هنگامي‌ كه‌ مردم‌ واقعاً جهت‌ رسيدن به‌ اين‌ هدف كوشش مي‌نمايند، حس‌ تحصيل‌ هدف‌ و شادي‌ در زندگي‌ وجود دارد و کارما به‌ اين‌ سادگي‌ گسترش نمي‌يابد. هرگاه‌ كه‌ در «چرخه‌هاي‌» کارما گرفتار مي شويم، بيشتر در معرض‌ منفي‌بافي‌ و احساس‌ پوچي‌ قرار مي‏گيريم. هر زمان‌ كه‌ چيزهاي‌ تازه‌ يادمي‌گيريم‌ به‌ ما جهت‌ درك‌ زندگي‌ و توازن‌ كمك‌ شده و كارماي‌ كمتري‌ ايجاد مي‌گردد. بدين‌ ترتيب‌ داشتن‌ زندگي‌هاي‌ بسيار متفاوت‌ جهت‌ تكامل ‌بيشتر موضوعي‌ حائز اهميت‌ مي‏شود.ما به‌ صورت‌ اشخاص‌ فقير، ثروتمند، موفق‌ از( لحاظ‌ استانداردهاي ‌دنيوي)‌ و يا بسيار ناموفق‌، زندگي‌هايي‌ در تنهايي و يا سرشار از عشق‌ و كاميابي‌ داشته‌ايم‌. ما تمامي‌ گونه هاي بودن‌، همه حالت‌هاي زيستن را در ‌تمام‌ نژادها تجربه‌ مي‌كنيم‌.
در بعضي مواقع در يك‌ زندگي يا زندگي‌هاي‌ متعدد به‌ منظور به دست آوردن ‌شناخت‌ و نايل‌ شدن‌ به‌ كارما (تعادل‌) تغيير جنسيت‌ مي‌دهيم؛ زيرا از طريق ‌تغيير جنسيت‌ اين‌ كار بهتر انجام‌ خواهد گرفت‌. تغيير جنسيت به اين دليل ‌ صورت ‌مي‌گيرد تا فرصت‌هاي‌ جديد، در جنسيتي‌ كه‌ آن‌ فرصت ها تنها در آن‌ مي‌توانند نمايان‌ شوند، قابل‌ تجربه‌ باشد.

قانون کارما

تابحال با خود اندیشیده‏اید که  چرا زندگی بازی بومرنگهاست ؟

در طبیعت قانونی داریم به نام کارما که این قانون قانون عمل و عکس العمل، تابش و بازتابش و علت و معلول است و در زبان لاتین آنرا Karma می‏خوانند.

قانون کارما می‏گوید : هر عملی واکنشی داشته و همچنین هر واکنشی خود واکنشی دیگر به دنبال دارد و این چرخه همیشه تکرار خواهد شد. قانون کارما میگوید شما در هر حال و روزی که باشید، در آسمانها یا در داخل زمین، پشت محکمترین قفلها و یا بر تخت سلطنت، کارمای اعمال شما دیر یا زود، به شما بازمیگردد. منظور اینکه هر چه کنی به خود کنی گر همه نیک و بد کنی و یا از هر دست بدهی، از همان دست می‏گیری . به طور خلاصه این قانون می گوید :

هر نیتی که میکنید و یا عملی که انجام می دهید دست به دست چرخیده و همانند آن به خودمان باز می‏گردد. کارما به معنای«تاوان» است. بدین معنا که نتیجه ی اعمال نیک و بد فرد در زندگی کنونی و یا زندگی های بعدی وی تاثیر خواهد گذاشت. (تعریف غیر ادیان الهی) کارما از اعتقادات ادیان هند و بودا و ادیان آسیای جنوب شرقی است.بعضی افراد هم که فقط معتقدند کارما در بعضی رفتار ما نمایان می شود چنین می گویند : اعمال فعلی اطرافیان ما، تاثیر و اثر اعمال قبلی خود ماست . اگر ما حق کسی را پایمال می‏کنیم، اگر دل کسی را می‏شکنیم، اگر با صدای بوق اتومبیل خود در ساعت ۱۲ شب دیگران را می‏آزاریم، اگر پشت سر کسی غیبت می‏کنیم و یا حتی اگر خوبی می‏کنیم، دست افتاده‏ای رامی‏گیریم، دل ناشادی را شاد می‏نماییم و یا کیسۀ سنگین برنج را از دست پیرزنی می‏گیریم، منتظر عین عمل یا شکل تغییر یافتۀ آن باشیم که شخصی دیگر در حق ما انجام خواهد داد .

 قانون کارما دقیقا بیان می‏نماید که هر نیت و فکری که داریم و هر عملی که انجام می دهیم، باعث تابش انرژیی به جهان هستی می شود که پس از مدتی (دیر یا زود) به خود ما بازمیگردد و در واقع ما باعث جذب آن فکر و یا عمل می شویم و آنچه امروز از خوب و بد به سرمان می آید، نتیجه نیات و اعمال خوب و بد قبلی ماست. (قانون کارما کمی شبیه قانون جذب است ولی تفاوت دارد) . عمل ما دقیقا مانند یک بومرنگ عمل کرده و به سوی خودمان با شدتی بیشتر بازمی‏گردد. با این اوصاف این جمله که می‏گوییم زندگی بازی بومرنگهاست، کمی روشنتر می‏شود و باید توجه داشته باشیم که بومرنگ خود را به هر طرف پرتاب کنیم باز هم به سمت خودمان باز میگردد.

 

تعداد صفحات : 2

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 12
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 4
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 24
  • بازدید سال : 127
  • بازدید کلی : 1,501